سلام همزبان

دریافت     جایزه مقام اول  مسابقات داستان نویسی واژه چینکتاب های شین براری صیقلانی.  من مژگان احمدی موقر بهمراه خواهر بزرگم مژده   فارغ التحصیلان  دانشگاه های  آزاد اسلامی واحد شهر ری تهران و پیام نور ایلام هستیم.   پدری کُرد زبان و مادری لُر و همسری بختیاری دارم. و خواهرم نیز همسری اهل تهران دارد. ما همه بهمراه شما  یک تفاهم و اشتراک داریم. ما همه از هر قوم و رگ و ریشه  زیر یک پرچم هستیم و همه ایرانی می باشیم.   مادرم لُری حرف میزند پدرم کُردی ،  همسرم بختیاری حرف میزند و دامادم تُرکی.  ما نیز به همه زبان حرف میزنیم. اما.....  همه زبانی مشترک داریم به نام فارسی.    در نظرات چندی از دوستان میپرسند چرا از نویسنده گیلانی حمایت میکنی.؟     در پاسخ باید گفت ؛  من از نویسنده هم وطن حمایت میکنم . بی آنکه به قومیت و نژاد و استان او  توجه کنم  او را  یک  هم وطن میبینم.       من در شرایط خاص روحی و فشار های روانی  در برهه ای از دوران دانشجویی  کتابی را از کتابخانه دانشگاه گرفته بودم و  آن روزها تنها دلخوشی من  خواندن آن رمان بود  ،   کتابی با نام گلتیتی.  آن کتاب بروی جلد هیچ اسمی از نویسنده اش نداشت  و در لیست و مشخصات صفحات نخست نیز  اسمی از نویسنده برده نمیشد.   برایم اهمیتی نداشت که نویسنده اش چه کسی است.  فقط برایم داستان حقیقی آن کتاب ارزش داشت،   روزهای زیادی را به درازای یک ترم  تنها دلخوش خواندنش بودم  و  زیر فشار مشکلات و مسایل خانوادگی و حس غربت و غریبی و  دوری از خانه و کاشانه به مدت یکسال   کمر خم کرده بودم و از فکر عدم تسویه امور مالی دانشگاه آزاد و شکست در اخذ مدرک دانشگاهی   به گریه می افتادم.   هیچ نکته امیدوارکننده ای در زندگی نمیافتم  و  همان ایام با تذکر و اخطار رییس کتابخانه  ناچار شدم کتاب را به کتابخانه برگردانم ،  اما آن را دویست صفحه خوانده بودم و  هنوز صد و هشتاد صفحه مانده بود.   یکروز برای خرید کتاب   روانشناسی هیلگارد  به  کتابفروشی  شهید مفتح شهر ری رفته بودم که در ویترین کتاب محبوبم  گلتیتی را دیدم  اما  اینبار  کتاب  مربوط به چاپ نخست اثر بود  و در کمال شگفتی  اسمی بروی جلد بعنوان نویسنده  ذکر شده داشت .   من دلیلش را از متصدی پرسیدم  و  او  گفت  که  پس از اولین دوره چاپ،   نویسنده بخاطر چاپ کتاب دیگری  بنام پستوی شهرخیس   دچار  سانسور و توقیف  شده  و  ممنوع القلم شفاهی شده .  یعنی وزارت ارشاد بی آنکه برگه ای قانونی چاپ و صادر کنند و شخص را  ممنوع قلم کنند ،  بطور شفاهی به تمام انتشارات و نشرهای کتاب  از طریق ماموران لباس شخصی   اعلام و اخطار میدارند که نباید با آن نویسنده هیچ همکاری ای بدارند.   آنگاه به اصطلاح جامعه ادبیات داستانی    آن نویسنده دچار بایکوت  میشود   و   هیچ ناشری  با وی  همکاری نمیکند.     

من پرسیدم  خب پس چرا  من کتابی را  با همین نام گلتیتی خوانده ام  که هیچ اسمی از نویسنده بروی آن نبود؟ 

متصدی با لبخندی گفت ؛  چون  این میان نویسنده  ممنوع القلم شده  و اونم بخاطر  یک پاراگراف از یک کتاب دیگر.  پس کتاب گلتیتی  مجوز چاپ مجدد را  دریافت کرده ولی برای آنکه در نظارت پیش از چاپ و ممیزی کتاب و ارشاد اسلامی  سازمان کتاب   با مشکل روبرو نشود   اسم نویسنده را حذف کرده اند تا بتوانند  تجدید چاپ کنند.   

من اسم آن نویسنده  در یادم ماند.    آن دوران با اتفاقات غافلگیر کننده و  خوشی همراه شد   و  من  بعدها  و در دوران  بارداری توانستم کل کتاب را بخوانم .   و   حتی کتاب هایی دیگر را  بصورت مجازی از آن نویسنده خواندم .  و آن ایام  برایم یادآور خاطراتی خوش شد  در عین سختی و مشقت  اما  چون عاقبتش خیر و خوش بود  سبب شد  همیشه به کتاب گلتیتی  علاقه ای خاص داشته باشم. 

وقتی فهمیدم این کتاب را بر اساس داستانی حقیقی نوشته اند  برایم جذاب تر شده بود و همراه شخصیت های داستان شاد میشدم غمگین میشدم  اشک میریختم و از طرفی با آگاهی از اینکه یک انسان در زندگی میتواند متحمل چه سختی هایی شود  به ادامه ی راه خودم در حین سختی ها  امیدوار میشدم و انگیزه میگرفتم  و سبب شد تا بتوانم تحصیلاتم را به پایان برسانم و ترم آخر نیز با همسرم در محیط دانشگاه آزاد اسلامی آشنا شوم .    من عاشق همسر  و خانواده ام و همچنین عاشق ایران هستم.  عقیده دارم مشکلات به مرور رنگ خواهند باخت  و اوضاع بهتر از اکنون خواهد شد.  

                    

                                      مادربزرگم_دخترم_پدربزرگم

                       


سایر خدمات و محصولات شرکت بیان نیز به شرح زیر می‌باشد:

وبلاگ بیان، صندوق بیان (فضای اختصاصی آپلود عکس و آپلود فایل)، ابر جستجوگر سلام، موتور جستجوی ایرانی زال، سرویس ایمیل فارسی و ایمیل ایرانی، خدمات امن سازی جهت کاربران و مدیران سایت‌ها، ترویج و آموزش برنامه نویسی حرفه ای از طریق برگزاری مسابقات برنامه نویسی و ... 

 _____________________ایلام__________

  

    

     


. از  سمت چپ ایستاده اولین نفر _ فیزیوتراپیست تیم منتخب بانوان  زیر 21 سال جمهوری اسلامی ایران .  دریافت  


     

    

 

 


ایلام   فیزیوتراپیست تیم شهرداری بم ،  از سمت چپ ایستاده نفر نخست با تنپوش  طوسی و سفید،   آبجی مژده.   ابجی بهت افتخار میکنم.    در بازی برابر تیم فوتبال بانوان ملوان بندر انزلی  در شهر بم کرمان،  این عکس گرفته شده. 

      روشنک_اکرم_مرضیه_سمیه_فاطمه_محدثه _ابجی مژده

         زهرا_مهلقا_سلیمه_کبری_صدف 


   

درگیری شدید و ضرب و شتم بازیکنان در مسابقه ذوب آهن با شهرداری یاسوج   در لیگ برتر بانوان ایران  .  پس از اتمام مسابقه یکی از بازیکنان تیم ذوب آهن بدلیل جراحات وارده به بیمارستان انتقال داده شد.    جای تاسف و گلایه داره.  اخلاق و رفتار حرفه ای در لیگ برتر بانوان  هنوز مرسوم و ملاک و مبنا و معیار نیست.